به تازگی ، Nomura Holdings ، کارگزاری پیشرو و سرمایه گذاری در ژاپن گزارشی را منتشر کرده است که 7 کشور در معرض خطر بحران ارزی هستند. از این 7 کشور ، پاکستان و سریلانکا در جنوب و جنوب شرقی آسیا به عنوان کشورهای پرخطر ذکر شده است. علیرغم این واقعیت که اصطلاحاتی مانند "بحران ارز" ، "بحران دلار" و دیگران تقریباً در غرفه های چای و برنامه های بحث و گفتگو بنگلادش به کلمات کلیدی تبدیل شده اند ، این کشور به عنوان منطقه ریسک تعیین نشده است. آیا بنگلادش واقعاً عاری از بحران ارزی است؟مقایسه ملت ها ممکن است جواب را ارائه دهد.
Nomura از مدل Damocles استفاده می کند که مطابق 8 معیار مهم ، ملل را در رتبه بندی قرار می دهد. این توان داشت 64 ٪ از 61 بحران گذشته را با استفاده از عواملی از جمله ذخایر ارزی ، نرخ ارز ، سلامت مالی و نرخ بهره پیش بینی کند. براساس گزارش نومورا ، سریلانکا و پاکستان ملل پرخطر هستند ، در حالی که هند یک کشور کم خطر است. یافته های Nomura می تواند به عنوان معیار برای تعیین احتمال بحران ارز در بنگلادش اعمال شود.
قبل از استفاده از مدل Damocles در بنگلادش ، اجازه می دهیم تا اصول اولیه بحران ارزی را انجام دهیم. محققان بحران ارز را به عنوان نوعی بحران مالی ذکر می کنند که با کاهش ناگهانی و غیر منتظره در ارزش یک ارز مشخص می شود. نمونه هایی از این بحران ها بحران آمریکای لاتین در سال 1994 ، بحران آسیایی سال 1998 و غیره است.
بازگشت به بنگلادش ، اگرچه برخی از شهروندان نگران کاهش ذخایر خارجی کشور هستند ، اما هنوز هم ذخایر خارجی بیشتری نسبت به سریلانکا ، پاکستان و میانمار دارد. در کنار داشتن یک ذخیره ارز بزرگتر ، بنگلادش همچنین از نظر دارایی های طلای خود ، با 13. 97 تن ، بالاتر از 7. 27 تن میانمار و 6. 7 تن سریلانکا در رده سوم قرار دارد.
قدرت و نرخ ارز هر دو نقش مهمی در محافظت از اقتصاد در برابر فاجعه ایفا می کنند به گونه ای که وقتی بازار نرخ ارز ناپایدار می شود ، اقتصاد ملل در منطقه سرخ قرار می گیرد. اگرچه نرخ ارز بنگلادش طی سه ماه گذشته در حال نوسان بوده است ، اما هنوز هم پایین تر از میانمار است. با این حال ، طبق آمار و ارقام برای یک سال کامل ، تغییرات بنگلادش بسیار کوچکتر از موارد پاکستان و سریلانکا بود. علاوه بر این ، به دلیل قدرت ارز خود در رده دوم منطقه قرار دارد.
صدا بودن از نظر مالی یکی از الزامات اساسی برای داشتن یک کشور کم خطر برای بحران های ارز است. هنگامی که از دیدگاه ریسک مشاهده می شود ، بنگلادش بهتر از میانمار ، پاکستان و سریلانکا در سراسر هیئت مدیره عمل کرده است ، اما به ویژه در زمینه های ریسک ارزی و خطر ساختار اقتصادی.
جالب اینجاست که واقعیت فوق الذکر علیه شایعات مبنی بر اینکه بنگلادش با سرنوشت مشابه سریلانکا در بحران اقتصادی روبرو خواهد بود ، صحبت می کند.
براساس حساب مالی ، سریلانکا کسری 12. 2 ٪ از تولید ناخالص داخلی خود را داشت ، در حالی که بنگلادش تنها 5. 2 ٪ داشت. نکته قابل توجه ، کسری حساب فعلی سریلانکا 4 ٪ ، حدود 4 برابر بیشتر از بنگلادش است و آن را از نظر حساب جاری در جایگاه دوم قرار می دهد و کسری فقط 1. 1 ٪ از تولید ناخالص داخلی است.
سپس دوباره ، برای نجات اقتصاد از فاجعه ، نرخ بهره یا نرخ سیاست بانک مرکزی به عنوان یکی از کارتهای مهم استفاده می شود. میانگین نرخ سیاست بنگلادش 6. 75 ٪ است که نزدیکترین کشور به هند است ، کشور کم خطر با میانگین نرخ سیاست 6. 5 ٪. سایر کشورها نرخ سیاست بالاتری دارند. به عنوان مثال ، در پاکستان ، این نرخ حتی اخیراً به 16 ٪ افزایش یافته است.
بنابراین ، شواهد حاکی از آن است که تقریباً در هر پارامتر اقتصادی ، بنگلادش بنگلادش با صدای اجتماعی سالم است که از اقتصادهای پرخطر بهتر است.
با این حال ، یک صید وجود دارد ، تحلیلگران ممکن است استدلال کنند که ، همه این داده های اقتصادی منعکس کننده عملکرد گذشته است. در مورد آینده چطور؟آیا بنگلادش قادر خواهد بود نرخ رشد فعلی خود را حفظ کند؟این پاسخ ممکن است از انتظارات سازمان های بین المللی از کشور حاصل شود.
براساس گزارش اخیر گروه محترم شرکت بوستون (BCG) ، بنگلادش تا سال 2040 در حال تبدیل شدن به یک اقتصاد 1 تریلیون دلاری است. در گزارش خود "جایزه تریلیون دلاری" ، بنگلادش را "قهرمان محلی" ذکر کرده است. این گزارش فقط رشد تاریخی را در نظر نگرفته بلکه سیاست های اخیر دولت ، تعداد بنگاه های دیجیتال ، تغییر ساختاری در تجارت و سایر متغیرهای خرد اقتصادی را نیز در نظر گرفته است. طبق یافته های تجزیه و تحلیل BCGS ، بنگلادش در حال حاضر با نرخ 6. 4 ٪ در حال رشد است و حتی اگر رشد به 5 ٪ کاهش یابد ، کشور قرار است تا سال 2040 از 1 تریلیون دلار عبور کند.
وقایع تاریخی تمایل دارند هشدار دهند که بدهی بیش از حد خارجی می تواند رشد یک ملت را منحرف کند. بنابراین ، مردم کشور ما گاهی اوقات تمایل به ترس از فروپاشی اقتصاد دارند. با این حال ، در گزارش اخیر برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) ، "اجتناب از" خیلی دیر خیلی دیر "در مورد تسکین بدهی بین المللی" ، بنگلادش در بین 54 کشور کم درآمد و متوسط با درآمد متوسط آسیب پذیر قرار نگرفت. این نشانگر این است که رشد بنگلادش با بدهی منحنی نخواهد بود و کشور پتانسیل توسعه بیشتر را دارد.
اخیراً ، مارتین رایزر ، معاون رئیس جمهور بانک جهانی برای آسیای جنوبی ، با بیان اینکه "بنگلادش یک داستان موفقیت در توسعه در جنوب آسیا است ، بنگلادش را در دستیابی به اهداف رشد خود درآورد."
بنابراین ، بر اساس شواهد و انتظارات ، می توان فرض کرد که اقتصاد بنگلادش هنوز به اندازه کافی قوی است تا در برابر رکود اقتصادی فعلی مقاومت کند. با این حال ، هیچ انکار وجود ندارد که سیاست ناقص می تواند روند اقتصاد را تغییر دهد. در نتیجه ، سیاست گذاران باید با ظرافت سیاست ها را برای رفع چالش های آینده تهیه کنند.
این را به اشتراک بگذارید:
مربوط
بدتر از تحت ترامپ - سیاست اقتصادی بایدن در اتحادیه اروپا هنوز سخت تر است
چگونه افزایش جمعیت بر اقتصاد تأثیر می گذارد
Masfi-ul-Ashfaq Nibir یک محقق و تحلیلگر مستقل مستقر در داکا است. علایق پژوهشی وی شامل سیاست خارجی و دیپلماسی ، صلح بین المللی و حل و فصل مناقشه و اقتصاد سیاسی است. Masfi-ul-ashfaq اغلب به چندین روزنامه و وبلاگ کمک می کند. او را می توان در masfiul. ashfaq [at] gmail. com به دست آورد
ممکنه دوست داشته باشی
بدتر از تحت ترامپ - سیاست اقتصادی بایدن در اتحادیه اروپا هنوز سخت تر است
خاورمیانه و چین
ژاپن-میانمار-بنگلادش: چرا ابتکار عمل اسکان روهینگیا توکیو پس از ما قابل توجه است
بایدن می خواهد همدردی همه آفریقایی ها را با 55 دلار دلار خریداری کند
چگونه افزایش جمعیت بر اقتصاد تأثیر می گذارد
تغییر تکتونیکی در خلیج فارس: کشورهای عربی که از ایالات متحده و به سمت چین دور می شوند
اقتصاد
بدتر از تحت ترامپ - سیاست اقتصادی بایدن در اتحادیه اروپا هنوز سخت تر است
16 دسامبر 2022
فرانسوی Le Monde مقاله ای را منتشر کرده است که نویسنده آن استدلال می کند که "برای اقتصاد اتحادیه اروپا ، بایدن از ترامپ بدتر شده است". در این مقاله با جزئیات بیشتری به وضعیت می پردازیم.
سیاست تجارت ایالات متحده در کل قرن نوزدهم ، حمایت از حمایت مداوم را نشان داد. فقط در دهه 1930 ، هنگامی که فرانکلین روزولت به قدرت رسید ، اوضاع شروع به تغییر کرد. پس از جنگ جهانی دوم ، سهم ایالات متحده در اقتصاد جهانی از 50 درصد فراتر رفت. با کمال تعجب ، واشنگتن در دهه های بعدی به عنوان اصلی "آزادی تجارت" درآمد. با وجود این ، ایالات متحده از استفاده از تسلط ژئوپلیتیکی خود دریغ نکرد تا هر بار که منافع تولیدکنندگان آمریکایی در معرض خطر باشد ، بر متفقین فشار بیاورد.
بازگشت به الگوی حمایت گرایی پس از وقوع بحران مالی جهانی در سال 2008 ، دوباره احساس کرد. عامل دیگری که به آن افزود ، رشد سریع اقتصادی چین بود. هنگامی که وی در کار بود ، اوباما تلاش کرد تا سیاست اتحادیه های کارگری را تدوین کند ، و به طور پنهانی رقابت در صنایعی را محدود کرد که ایالات متحده از آن به ویژه از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. دولت ترامپ هیچ "پشیمانی" در مورد آن احساس نکرد و ضربات تعرفه ای را هم مخالفان و هم برای متحدین بالقوه به وجود آورد. علاوه بر این ، به گفته اکونومیست ، رئیس جمهور جمهوریخواه حداقل ده حکم را برای تشویق قراردادهای خرید دولت با تأمین کنندگان آمریکایی امضا کرد.
شکست ترامپ و ورود ژوزف بایدن باعث تسکین گسترده در سراسر اتحادیه اروپا و انتظارات به همان اندازه شد. اروپایی ها با ترس از عقل خود در لفاظی ترامپ ، از بازگشت رئیس جمهور که نماینده تأسیس سنتی بود ، استقبال کردند. بایدن اعلام کرد که قصد دارد تعهدات کلیدی سیاست خارجی آمریکا را حفظ کند. با این حال ، واشنگتن همچنان به ارسال سیگنالهایی که برای اروپا نگران کننده به نظر می رسید ، ادامه داد. به عنوان مثال ، آنتونی بلینکن ، وزیر امور خارجه آینده ، بارها و بارها به اتحادیه اروپا هشدار داد که به توافق سرمایه گذاری با چین اعتصاب می کند. پس از امضای این قرارداد در پایان سال 2020 ، نمایندگان بایدن ابراز ناامیدی عمیق کردند.
بلافاصله پس از تحلیف ، بایدن حکم اجرایی صادر کرد که محدودیت های جدیدی را برای شرکت های دولتی آمریکایی در مورد خرید کالاها و خدمات خارجی ارائه داد. بودجه سالانه خرید دولت دولت ایالات متحده بیش از 600 میلیارد دلار است. حکم بایدن به مشاغل دولتی نیاز داشت تا در وهله اول همه این وجوه را صرف کالاها و خدمات "ساخته شده آمریکایی" کنند. با انجام این کار ، رئیس جمهور جدید ، که خود را به عنوان آنتاگونیست ترامپ قرار داد ، سیاست پیشینی خود را ادامه داد. معلوم شد که خنک شدن روابط ترانس اقیانوس اطلس ، که ناشی از سیاست ترامپ آغاز شده از "آمریكا اول" است ، به هیچ وجه واشنگتن را نمی ترساند.
اروپا به طور فزاینده ای از این واقعیت آگاه می شود که با عزیمت ترامپ تلاش خود را برای حفظ "روابط ویژه" با ایالات متحده به پایان می رساند. درعوض ، اتحادیه اروپا باید همچنان واشنگتن را از اهمیت حفظ علاقه بلند مدت به روابط "ویژه" بیشتر متقاعد کند. همانطور که ایوان کراستف ، کارشناس اروپایی ، یک سال پیش اشاره کرد ، "آمریکایی ها سعی می کنند به اروپا بگویند که جهان تغییر کرده است". افکار در مورد بازگشت به نظم قدیمی جز توهم است. اتحادیه اروپا باید درک کند که تعدادی از مواردی که اروپایی ها به عنوان نقاط قوت خود را مورد تحقیر ایالات متحده قرار می دهند. این ایده ایجاد یک فضای متداول تکنیکی ترانس اقیانوس اطلس است. از طریق بایدن ، ایالات متحده روشن می کند که هیچ نوع دیگری از این نوع وجود نخواهد داشت. آنها فکر می کنند که یک منطقه آمریکایی ، یک منطقه چینی و یک دیوار فناوری وجود خواهد داشت. کار در دو منطقه غیرممکن خواهد بود ، با استانداردها مشکلات ایجاد می شود ... ».
در اولین سفر بایدن به اروپا ، مشخص شد که "بازگشت به هنجار" روش آمریکایی پیش فرض تغییر روش ها را دارد ، اما نه سیاست ها. بایدن تعرفه واردات را افزایش نمی دهد. او حتی موافقت می کند که اختلافات آمریکایی و اروپایی را در مورد یارانه های سازندگان هواپیما و وظایف سفارشی در مورد فولاد و آلومینیوم حل کند."استراتژی وی به جای سود ، به صنعت متمرکز شده است و بر حمایت از بازار داخلی متمرکز شده است". بایدن در جریان مبارزات انتخاباتی خود ، متعهد شد كه سیاست خارجی را به گونه ای تغییر دهد كه "این امر سود بیشتری را برای كارگران آمریكا به همراه خواهد داشت".
به طور کلی، به نظر لوموند، بایدن به سیاست نه فقط حمایت گرایی، بلکه ملی گرایی - در تنوع- بازگشته است. به جای شعار ترامپ «ما آمریکا را دوباره بزرگ خواهیم کرد»، بایدن یک استراتژی جامع را مطرح کرد: «برگرداندن تولیدات آمریکایی به خانه». دولت بایدن 280 میلیارد دلار برای یارانه دادن به صنعت خرد الکترونیک، 370 میلیارد دلار دیگر به سایر صنایع به عنوان بخشی از قانون به اصطلاح کاهش تورم (قانون کاهش تورم، IRA) اختصاص می دهد. آنچه برای اروپا نگرانکننده است این است که «آمریکا که سالها به جهان درباره حمایتگرایی هشدار میداد، اکنون از آن حمایت میکند. کشور به اجماع رسیده است که زمان بازگرداندن زنجیره های استراتژیک ایجاد ارزش افزوده فرا رسیده است. در همین حال، اتحادیه اروپا که بخش عمده ای از امکانات تولید را از دست داده است، اکنون نمی داند که چگونه به حرکت غیرمنتظره شریک خارجی خود واکنش نشان دهد.
به طور رسمی، قانون کاهش تورم که در ماه اوت تصویب شد، برای تخصیص صدها میلیارد دلار یارانه برای تشویق کربن زدایی اقتصاد ایالات متحده طراحی شده است. اتحادیه اروپا سال هاست که از ایالات متحده خواسته است تا اجرای اقدامات برای مقابله با تغییرات منفی آب و هوایی را تسریع بخشد. با این حال، دامنه اقدامات "سبز" توسط دولت بایدن، درست مانند اجرای آنها، مقامات و صنعتگران اروپایی را در شوک فرو برد. ناظران غربی با وجود اظهارات رسمی مبنی بر «تحکیم قویتر غرب» در بحبوحه بحران اوکراین، شروع به صحبت در مورد تهدید یک جنگ تجاری جدید کردهاند.
در ماه نوامبر، لو فیگارو فرانسوی به نقل از تیری برتون، کمیسر بازار داخلی اتحادیه اروپا، از یارانه های عظیم به ارزش 367 میلیارد دلار انتقاد کرد که هیچ ارتباطی با آنچه ما در اروپا مستقر می کنیم ندارد. به گفته این مقام اتحادیه اروپا، پشت طرح های کاخ سفید اعطای مزیت های رقابتی به شرکت های آمریکایی است. پاریس از اولین کسانی بود که اعتراض کرد. برونو لومر، وزیر اقتصاد فرانسه، خاطرنشان کرد که سیاست اقتصادی بایدن ممکن است باعث تشدید «عقب ماندگی فنی، صنعتی و اقتصادی» اروپاییهایی شود که از آمریکا و چین عقب هستند. این «دستی را به دو اقتصاد برتر جهان میدهد».
سهم عمده یارانههایی که دولت بایدن در نظر دارد اختصاص دهد به شرکتهایی که کسبوکارشان در ایالات متحده آمریکا یا کانادا و مکزیک واقع شدهاند اختصاص داده میشود. تامین کنندگان محصولات "سبز" که در قلمرو آمریکا تولید می شوند، حق دارند از معافیت های مالیاتی انتظار داشته باشند که اندازه آن می تواند به چند ده درصد از قیمت خرده فروشی برسد. محصولات وارداتی که در اتحادیه اروپا تولید می شوند، چنین مزایایی نخواهند داشت. نمایندگان رهبری اتحادیه اروپا معتقدند که این به اصطلاح "اقدامات حمایتی" آشکارا با اصول تجارت بین المللی مندرج در اسناد WTO در تضاد است. ایالات متحده حتی حاضر است بپذیرد که اعتراض اتحادیه اروپا بی اساس نیست. با این حال، اول از همه، واشنگتن می گوید، این تنها راه برای تصویب چنین قانونی بود که در رسوایی سیاسی غرق شده بود. و ثانیاً هیچ چیز نمی تواند اروپایی ها را از طرح شکایت نزد سازمان تجارت جهانی باز دارد. اما ترفند این است که بایدن، مانند ترامپ، از انتصاب اعضای جدید در ارگان های خودسرانه سازمان تجارت جهانی به بهانه اینکه نیاز به «اصلاح» کل معماری تجارت بین المللی وجود دارد، جلوگیری می کند.
IRA تنها یکی از آخرین نمونه ها در تعداد بی شماری از اختلافات اقتصادی فزاینده بین ایالات متحده و اتحادیه اروپا است. امسال شاهد نبرد شدیدتری بین سازندگان تسلیحات آمریکایی و اروپایی برای قراردادهای جدید برای ارتش های دنیای قدیم بودیم. مقامات بروکسل اقداماتی را برای محافظت از بخش تولید اتحادیه اروپا انجام داده اند که سهم آن در بازار داخلی اتحادیه اروپا به 40 درصد کاهش یافته است. اگر قرار است این نبرد نتایج قابل توجهی را ببیند، محدود کردن حضور تامین کنندگان نظامی آمریکایی در بازار اروپا ضروری است. این تامین کنندگان یارانه های مستقیم و غیر مستقیم قابل توجهی را از واشنگتن دریافت می کنند. با این حال، منابع کمک مالی اتحادیه اروپا به طور قابل درک محدود است. علاوه بر این، بسیاری از اعضای اتحادیه اروپا که عضو ناتو نیز هستند، خرید تسلیحات آمریکایی را سرمایهگذاری در تضمینهای نظامی و سیاسی اضافی از ایالات متحده میدانند.
آمریکا حتی از طریق یک سیاست مبتنی بر تحریم ، مزایای اقتصادی یک جانبه را نیز در اختیار شما قرار می دهد. پس از وقوع تشدید در اوکراین به سطح جدیدی رسید ، در پایان ماه فوریه ، محافل سیاسی اروپا به همه ابتکارات بایدن در مورد تحریم های ضد روسی علاقه مند شده اند. واشنگتن بی امان در حال افزایش لفاظی های خود در مورد لزوم "روسیه" بوده و باعث می شود اتحادیه اروپا تحریم ها را علیه مسکو تشدید کند. با این حال ، محدودیت های جدید در تأمین مواد اولیه و تجارت با روسیه به تولید کنندگان جهان قدیمی آسیب های ملکی وارد می کند ، که بسیاری از آنها شامل رقبای اصلی شرکت های آمریکایی هستند. در حال حاضر ، کشورهای اتحادیه اروپا به جای یک آنالوگ قابل توجه ارزانتر از روسیه ، مجبورند بیشتر و بیشتر از گاز طبیعی مایع گران قیمت ایالات متحده آمریکا خریداری کنند. در نتیجه ، در میان هزینه های افزایش ، گزارش های منظم در مورد انتقال تولیدات اروپا به ایالات متحده آمریکا منتشر شده است.
پس از پیروزی بایدن ، شرکا و ماهواره ها فکر می کردند که سخنان رئیس جمهور جدید در مورد "بازگشت آمریکا به تعهدات متفقین خود" با حرکاتی دنبال خواهد شد که حداقل مجازات های اقتصادی بی شماری را که دولت ترامپ بر روی آن قرار داده است ، کاهش می دهدکشورهای اروپا و آسیا. با این حال ، دو سال ریاست جمهوری بایدن نشان داده است که رئیس جمهور دموکرات نیز منحصراً بر اقدامات برای تحریک اقتصاد آمریکا متمرکز است.
هنگامی که همه گیر Coronavirus عقب نشینی کرد ، زمان آن رسیده است که اقتصاد آمریکا را بازگرداند و با تورم لغزش از کنترل روبرو شود. در میان کاهش رتبه بندی بایدن و ضرر و زیان مجلس نمایندگان کنگره در انتخابات میان دوره ای ، کاخ سفید نمی تواند اقداماتی را انجام دهد که خلاف منافع تقویت رقابت ملی باشد. دستور کار "مبارزه با چین" به معنای مجدد صنعتی شدن آمریکا است. همچنین ، برنامه هایی برای انجام یک دکربن سازی سریع اقتصاد ملی خواستار تغییر الگوی فناوری در بسیاری از بخش های اقتصاد است.
علیرغم شکست ترامپ در انتخابات گذشته ، سیاست سود محور وی همچنان از حمایت نزدیک به 50 ٪ از رای دهندگان آمریکایی برخوردار است. خلق و خوی انزواگرا نیز در استقرار قدرت به دست می آید. اعتقاد نسبت به تحول در آینده ایالات متحده به تنها قدرت جهان با یک بازار داخلی "بزرگ و رو به رشد" و فرصت های مالی که باعث می شود حضور نظامی جهانی امکان پذیر باشد ، بسیار محبوب است. در این مدل ، آینده اروپا به دلیل مشکلات اقتصادی ، بار فزاینده بدهی ، بیکاری مزمن در میان پیری جمعیت و نابرابری فزاینده ، به عنوان یک کاهش مداوم دیده می شود. یکی از پیامدهای پیش بینی شده ، شیوع ناسیونالیسم و حمایت گرایی است. طبق این دیدگاه ، آمریکا به دنبال آینده است.
بایدن با موفقیت در تضمین مزایای یک جانبه برای کشورش ، بازی در مورد ترس های داخلی و اعتقادات سالهای اروپایی. به نمایندگی از رئیس جمهور فعلی ، تأسیس آمریكا روشن می كند كه تلاش برای مقابله با آن به صورت مساوی به عنوان تجاوز به منافع ایالات متحده تلقی می شود. سهام اتحادیه اروپا بیشتر می شود: هر بار ، پس از فشار به فشار واشنگتن ، اروپایی ها خطرناک هستند که موقعیت خود را به عنوان یکی از اقتصادهای برتر جهان از دست دهند.