اطلاعات مالی توسط کارن برمن و جو نایت

  • 2021-04-2

مروری مفید در مورد چگونگی خواندن و تفسیر صورتهای مالی برای افراد غیر حساب ، عالی برای کمک به شما در دانستن اینکه با پول خود به عنوان بنیانگذار مرحله اولیه چه کاری انجام دهید.

یادداشت های کتاب ویدیویی

قسمت پادکست

یادداشت های خلاصه

اساساً ، اطلاعات مالی به چهار مجموعه مهارت مجزا کاهش می یابد و وقتی کتاب را تمام کردید ، باید در همه آنها صلاحیت داشته باشید. آن ها هستند:

درک بنیادمدیرانی که از نظر مالی باهوش هستند ، اصول اندازه گیری مالی را درک می کنند. آنها می توانند بیانیه درآمد ، ترازنامه و بیانیه جریان نقدی را بخوانند. آنها تفاوت بین سود و پول را می دانند. آنها می فهمند که چرا ترازنامه تعادل می یابد. اعداد نه آنها را می ترساند و آنها را عرفان می کنند.

درک هنرامور مالی و حسابداری یک هنر و همچنین یک علم است. این دو رشته باید سعی کنند آنچه را که همیشه نمی توانند اندازه گیری شوند ، تعیین کنند و بنابراین باید به قوانین ، تخمین ها و فرضیات اعتماد کنند. مدیران هوشمند مالی قادر به شناسایی مکان های هنری امور مالی برای اعداد هستند و می دانند که چگونه استفاده از آنها متفاوت ممکن است منجر به نتیجه گیری های مختلف شود. بنابراین آنها آماده هستند تا در صورت لزوم اعداد را زیر سوال ببرند و به چالش بکشند.

تجزیه و تحلیل درکپس از داشتن پایه و اساس و قدردانی از هنر مالی ، می توانید از اطلاعات برای تجزیه و تحلیل اعداد در عمق بیشتر استفاده کنید. مدیران هوشمند مالی از نسبت ها ، تجزیه و تحلیل بازده سرمایه گذاری (ROI) و مواردی از این دست کوچک نمی شوند. آنها از این تحلیل ها برای اطلاع رسانی تصمیمات خود استفاده می کنند و برای انجام این کار تصمیمات بهتری می گیرند.

درک تصویر بزرگسرانجام ، اگرچه ما مالی را آموزش می دهیم ، و گرچه فکر می کنیم همه باید طرف مشاغل را درک کنند ، اما ما به همان اندازه محکم هستیم که اعداد نمی توانند و کل داستان را نمی گویند. نتایج مالی یک تجارت همیشه باید در متن درک شود - یعنی در چارچوب تصویر بزرگ. عواملی مانند اقتصاد ، محیط رقابتی ، مقررات ، تغییر نیازها و انتظارات مشتری و فن آوری های جدید همه بر نحوه تفسیر اعداد و تصمیم گیری تأثیر می گذارد.

بعد از خواندن این کتاب ، باید چیزهای زیادی بدانید. بنابراین از آن استفاده کنید!از آن برای بهبود جریان نقدی استفاده کنید. از آن برای تجزیه و تحلیل پروژه بزرگ بعدی استفاده کنید. از آن برای ارزیابی نتایج شرکت خود استفاده کنید. شغل شما سرگرم کننده تر خواهد بود و تأثیر شما بر عملکرد شرکت بیشتر خواهد بود.

هنر حسابداری و امور مالی هنر استفاده از داده های محدود است تا در حد ممکن به توضیحات دقیقی از عملکرد یک شرکت نزدیک شود. حسابداری و امور مالی واقعیت نیستند ، آنها بازتاب واقعیت هستند و صحت آن تأمل به توانایی حسابداران و متخصصان دارایی در تهیه فرضیات معقول و محاسبه تخمین های معقول بستگی دارد.

چه موقع باید درآمد ثبت شود (یا "شناخته شده" ، همانطور که حسابداران می گویند)؟در اینجا برخی از امکانات وجود دارد:

  • وقتی قرارداد امضا شد
  • وقتی محصول یا خدمات تحویل داده می شود
  • وقتی فاکتور ارسال می شود
  • وقتی صورتحساب پرداخت می شود
  • اگر گفتید ، "وقتی محصول یا خدمات تحویل داده می شود" ، درست است.

صورت درآمد: صورت درآمد درآمدها ، هزینه ها و سود را برای یک دوره زمانی مانند یک ماه ، سه ماهه یا سال نشان می دهد. همچنین بیانیه سود و زیان ، P&L ، بیانیه درآمد یا بیانیه عملیات نامیده می شود. بعضی اوقات کلمه ادغام در مقابل آن عبارات پرتاب می شود ، اما هنوز هم فقط یک بیانیه درآمدی است. نکته اصلی بیانیه درآمد سود خالص است که به عنوان درآمد خالص یا درآمد خالص نیز شناخته می شود.

هزینه عملیاتی بلافاصله خط پایین را کاهش می دهد و هزینه سرمایه در چندین دوره حسابداری ضربه را گسترش می دهد.

هزینه های عملیاتی: هزینه های عملیاتی هزینه های لازم برای ادامه کار از روز به روز است. آنها شامل حقوق ، مزایا و هزینه های بیمه در میان تعداد زیادی از موارد دیگر هستند. هزینه های عملیاتی در بیانیه درآمد ذکر شده و برای تعیین سود از درآمد کم می شود.

مخارج سرمایه: هزینه سرمایه خرید کالایی است که یک سرمایه گذاری بلند مدت در نظر گرفته می شود ، مانند سیستم های رایانه ای و تجهیزات. بیشتر شرکت ها این قاعده را دنبال می کنند که هرگونه خرید بیش از یک مبلغ دلار خاص به عنوان هزینه سرمایه حساب می شود ، در حالی که هر چیزی کمتر هزینه عملیاتی است. هزینه های عملیاتی در بیانیه درآمد نشان داده می شود و در نتیجه سود را کاهش می دهد. مخارج سرمایه در ترازنامه نشان داده می شود. فقط استهلاک یک قطعه از تجهیزات سرمایه در بیانیه درآمد ظاهر می شود. اطلاعات بیشتر در این مورد در فصل های 5 و 11.

تعهدی: تعهدی بخشی از کالای درآمد یا هزینه ای است که در یک بازه زمانی خاص ثبت می شود. به عنوان مثال ، هزینه های توسعه محصول احتمالاً در چندین دوره حسابداری پخش می شود و بنابراین بخشی از کل هزینه هر ماه جمع می شود. هدف از تعهدی ، مطابقت با هزینه ها با درآمدها در یک دوره زمانی معین تا حد ممکن دقیق است.

تخصیص: تخصیص تقسیم هزینه ها به بخش ها یا فعالیت های مختلف در یک شرکت است. به عنوان مثال ، هزینه های سربار مانند حقوق مدیرعامل اغلب به واحدهای عملیاتی شرکت اختصاص می یابد.

استهلاک: استهلاک روشی است که حسابداران برای تخصیص هزینه تجهیزات و سایر دارایی ها به کل هزینه محصولات و خدمات همانطور که در صورت درآمد نشان داده شده است استفاده می کند. این مبتنی بر همان ایده تعهدی است: ما می خواهیم تا آنجا که ممکن است هزینه های محصولات و خدمات خود را با آنچه فروخته شده است مطابقت داشته باشیم. بیشتر سرمایه گذاری های سرمایه به غیر از زمین کاهش می یابد. حسابداران تلاش می کنند هزینه هزینه را در طول عمر مفید مورد گسترش دهند.

Goodwill: هنگامی که یک شرکت یک شرکت دیگر را بدست آورد ، گودیل بازی می کند. این تفاوت بین دارایی های خالص به دست آمده (یعنی ارزش منصفانه بازار دارایی ها کمتر از بدهی های فرض شده) و میزان پولی است که شرکت خرید کننده برای آنها می پردازد. به عنوان مثال ، اگر دارایی خالص یک شرکت 1 میلیون دلار ارزش داشته باشد و خریدار 3 میلیون دلار پرداخت می کند ، پس از 2 میلیون دلار حسن نیت به ترازنامه خریدار می رود. این 2 میلیون دلار تمام ارزشی را که در دارایی های ملموس Acquiree منعکس نشده است - برای مثال ، نام ، شهرت و غیره منعکس می کند.

ترازنامه: ترازنامه منعکس کننده دارایی ها ، بدهی ها و حقوق صاحبان سهام در یک مقطع زمانی است. به عبارت دیگر ، در یک روز خاص نشان می دهد که شرکت متعلق به چه چیزی است ، چه مدیون است و چقدر ارزش آن را دارد. ترازنامه به این دلیل خوانده می شود زیرا متعادل می شود - دارایی ها همیشه باید بدهی های برابر با ارزش صاحبان دارند. یک مدیر زرنگ و دانا می داند که تمام صورتهای مالی در نهایت به ترازنامه جریان می یابد. ما همه این مفاهیم را در قسمت 3 توضیح خواهیم داد.

سود براساس درآمد است. به یاد داشته باشید که درآمد هنگام تحویل محصول یا خدمات ، نه هنگام پرداخت صورتحساب ، به رسمیت شناخته می شود.

خط برتر بیانیه درآمد ، خطی که از آن هزینه ها را برای تعیین سود کم می کنیم ، اغلب چیزی نیست. مشتریان هنوز پرداخت نکرده اند ، بنابراین شماره درآمد منعکس کننده پول واقعی نیست و همچنین خط سود در پایین نیست.

اکنون فرض کنید برای یک شرکت خدمات تجاری سریع در حال رشد کار می کنید. این شرکت در حال فروش بسیاری از خدمات با قیمت مناسب است ، بنابراین درآمد و سود آن بالا است. این افراد به همان سرعتی که می توانند استخدام می کنند ، و البته مجبور است به محض ورود به آنها ، آنها را بپردازد. اما تمام سودمندی که این افراد به دست می آورند تا سی روز یا شاید شصت روز پس از پرداخت آن به پول نقد تبدیل نمی شوند!این یکی از دلایلی است که حتی ممکن است CFO یک شرکت بسیار سودآور گاهی اوقات بگوید ، اکنون هیچ پولی خرج نکنید زیرا پول نقد تنگ است.

پول نقد همانطور که در ترازنامه ارائه می شود به معنای پولی است که یک شرکت در بانک دارد ، به علاوه هر چیز دیگری (مانند سهام و اوراق قرضه) که به راحتی می تواند به پول نقد تبدیل شود. واقعاً ، این ساده استبعداً در مورد اقدامات جریان نقدی بحث خواهیم کرد. در حال حاضر ، فقط بدانید که وقتی شرکت ها در مورد پول نقد صحبت می کنند ، واقعاً چیزهای سرد و سخت است.

این برعکس با سود است. هنگامی که یک شرکت انتظار سود دارد ، حسابداران نمی توانند آن را ضبط کنند تا اینکه با اطمینان بدانند که این سود در واقع اتفاق افتاده است. به عنوان مثال ، تصور می کنیم که یک شرکت فروش می کند. آیا حسابداران می توانند آن را در کتاب ها قرار دهند؟فقط ، اگر آنها راضی باشند ، حداقل چهار شرط را حفظ می کنند:

  • شواهد قانع کننده ای وجود دارد که یک ترتیب وجود دارد. این فقط بدان معنی است که شرکت اطمینان دارد که فروش واقعاً اتفاق افتاده است.
  • تحویل رخ داده یا خدمات ارائه شده است. آنچه فروخته شد به نوعی به مشتری تحویل داده می شود.
  • قیمت فروشنده به خریدار ثابت یا قابل تعیین است. قیمت باید شناخته شود.
  • قابلیت جمع آوری از نظر منطقی اطمینان دارد. اگر فکر نمی کنید بتوانید جمع کنید ، نمی توانید آن را به عنوان یک فروش حساب کنید.

بیانیه درآمدی چیزی کاملاً متفاوت از پول نقد در درب ، پول نقد درب و پول نقد باقی مانده است. این امر فروش یا درآمد ، هزینه یا هزینه و سود یا درآمد را اندازه گیری می کند.

اصل تطبیق اصل تطبیق یک قانون اساسی حسابداری برای تهیه صورت درآمد است. به سادگی بیان می کند ، "هزینه را با درآمد مرتبط با آن مطابقت دهید تا سود را در یک دوره زمانی معین تعیین کند - معمولاً یک ماه ، سه ماهه یا سال."به عبارت دیگر ، یکی از مشاغل اصلی حسابداران این است که تمام هزینه های ناشی از فروش را کشف و به درستی ثبت کنید.

هزینه ها و هزینه های بیانیه درآمدها هزینه هایی است که در تولید فروش ثبت شده در آن دوره زمانی متحمل شده است.

اصل تطبیق برای شرکت های خدماتی و همچنین شرکت های تولید کننده اعمال می شود. به عنوان مثال، یک شرکت مشاوره، ساعات پرداختی را می فروشد، یعنی زمانی که هر مشاور با مشتری کار می کند. حسابداران هنوز باید تمام هزینه‌های مربوط به زمان - هزینه‌های بازاریابی، هزینه‌های مواد، هزینه‌های تحقیقاتی و غیره - را با درآمد مرتبط تطبیق دهند.

در اصل، صورت سود و زیان سعی می‌کند اندازه‌گیری کند که آیا محصولات یا خدماتی که یک شرکت ارائه می‌دهد با جمع‌آوری همه چیز سودآور هستند یا خیر.

آیا در بالا می گوید "صورت حساب درآمد"؟ممکن است نباشد. در عوض ممکن است «صورت سود و زیان» یا «صورت سود و زیان»، «بیانیه عملیاتی» یا «بیانیه عملیات»، «بیانیه سود» یا «بیانیه سود».

پیش فرم به این معنی است که صورت سود و زیان یک پیش بینی است. به عنوان مثال، اگر برای یک کسب‌وکار جدید برنامه‌ای تهیه می‌کنید، ممکن است یک یا دو سال اول صورت‌حساب درآمد پیش‌بینی‌شده را بنویسید - به عبارت دیگر، آنچه که امیدوارید و انتظار دارید از نظر فروش و هزینه‌ها اتفاق بیفتد. به آن فرافکنی pro forma می گویند.

مهم نیست که چه کسی صورت درآمد را بررسی می کنید، سه دسته اصلی وجود دارد. یکی فروش است که ممکن است درآمد نامیده شود (این همان چیزی است). فروش یا درآمد همیشه در صدر است. وقتی مردم به "رشد بالا" اشاره می کنند، منظورشان این است: رشد فروش. هزینه ها و مخارج در وسط قرار دارند و سود در پایین ترین نقطه قرار دارد.

معمولاً می‌توانید با مشاهده بیشترین اعداد نسبت به فروش، متوجه شوید چه چیزی برای یک شرکت مهم است. به عنوان مثال، خط فروش معمولاً با "هزینه کالای فروخته شده" یا COGS دنبال می شود. در یک کسب و کار خدماتی، خط اغلب «هزینه خدمات» یا COS است. گاهی اوقات، ممکن است «هزینه درآمد» را نیز ببینید.

به یاد داشته باشید که بسیاری از اعداد در صورت سود و زیان منعکس کننده برآوردها و مفروضات هستند. حسابداران تصمیم گرفته اند که برخی از معاملات را اینجا و نه آنجا را درج کنند. آنها تصمیم گرفته اند که از یک راه تخمین بزنند و نه روش دیگر.

فروش یا درآمد، ارزش دلاری تمام محصولات یا خدماتی است که یک شرکت در یک دوره زمانی معین به مشتریان خود ارائه می کند.

درآمد معوق پولی است که وارد شده اما هنوز به دست نیامده است. بنابراین نمی تواند وارد صورت سود و زیان شود. در عوض، حسابداران درآمد معوق را در ترازنامه به عنوان بدهی قرار می دهند - یعنی مبلغی که شرکت به شخص دیگری بدهکار است. در مثال، شرکت هواپیمایی به شما یک پرواز بدهکار است.

بهای تمام شده کالای فروخته شده (COGS) و هزینه خدمات (COS) بهای تمام شده کالای فروخته شده یا هزینه خدمات یکی از دسته هزینه ها است. این شامل تمام هزینه هایی است که مستقیماً در تولید یک محصول یا ارائه خدمات دخیل است.

بالای خط، زیر خط «خط» به طور کلی به سود ناخالص اشاره دارد. در بالای آن خط در صورت سود و زیان، معمولاً فروش و COGS یا COS وجود دارد. در زیر خط هزینه‌های عملیاتی، بهره و مالیات قرار دارد. تفاوت در چیست؟مواردی که در بالای خط فهرست شده اند تمایل بیشتری دارند (در کوتاه مدت) نسبت به بسیاری از موارد زیر خط، و بنابراین تمایل مدیریتی بیشتری به خود جلب می کنند.

هزینه های عملیاتی (یک بار دیگر) هزینه های عملیاتی دسته عمده دیگری از هزینه ها هستند. این دسته شامل هزینه هایی است که مستقیماً با ساخت محصول یا ارائه خدمات مرتبط نیستند.

هزینه های عملیاتی اغلب به عنوان "سربار" در نظر گرفته می شود. این دسته شامل مواردی مانند اجاره، خدمات آب و برق، تلفن، تحقیقات و بازاریابی است. همچنین شامل حقوق مدیریت و کارکنان - HR، حسابداری، فناوری اطلاعات و غیره - به علاوه هر چیز دیگری که حسابداران تصمیم گرفته اند به COGS تعلق ندارد.

یک چیز دیگر در مورد COG ها و هزینه های عملیاتی. ممکن است فکر کنید که COGS همان "هزینه های متغیر" است - کالاهایی که با حجم تولید متفاوت است و هزینه های عملیاتی هزینه های ثابت است.

استهلاک همان ایده اصلی استهلاک است ، اما در مورد دارایی های نامشهود صدق می کند. این روزها ، دارایی های نامشهود اغلب بخش بزرگی از ترازنامه شرکت ها هستند. مواردی از قبیل حق ثبت اختراع ، کپی رایت و حسن نیت (که در فصل 11 توضیح داده می شود) همه دارایی هستند - آنها برای به دست آوردن پول هزینه دارند ، و آنها دارای ارزش هستند - اما آنها دارایی های فیزیکی مانند املاک و مستغلات و تجهیزات نیستند.

هزینه غیرقانونی هزینه غیرقانونی هزینه ای است که به یک دوره در صورت درآمد پرداخت می شود اما در واقع به صورت نقدی پرداخت نمی شود. به عنوان مثال استهلاک است: حسابداران هر ماه مبلغ مشخصی را برای استهلاک تجهیزات کسر می کنند ، اما شرکت موظف نیست این مبلغ را بپردازد ، زیرا تجهیزات در دوره قبلی به دست آمده است.

سود ناخالص - درآمد منهای COG یا COS - تعداد کلیدی برای اکثر شرکت ها است.

سود پس از کم شدن هزینه ها از درآمد ، مبلغ باقی مانده است. سه نوع سود اساسی وجود دارد: سود ناخالص ، سود عملیاتی و سود خالص. هر یک با کم کردن دسته های خاصی از هزینه ها از درآمد تعیین می شود.

موارد دیگر برابر است ، شرکتی با درآمد بزرگتر می تواند با درصد سود ناخالص پایین تر از یک شرکت کوچکتر رشد کند.

سود ناخالص سود ناخالص فروش منهای هزینه کالاهای فروخته شده یا هزینه خدمات است. این همان چیزی است که پس از پرداخت یک شرکت هزینه های مستقیم در ساخت محصول یا ارائه خدمات ، باقی مانده است. سود ناخالص برای تأمین هزینه های عملیاتی ، مالیات ، هزینه های تأمین مالی و سود خالص باید کافی باشد.

سود عملیاتی-سود سود بزرگ منهای هزینه های عملیاتی یا SG&A ، از جمله استهلاک و استهلاک-همچنین توسط مخفف عجیب EBIT (تلفظ EE-BIT) شناخته شده است. EBIT مخفف درآمد قبل از بهره و مالیات است.

آنچه هنوز از درآمد کم نشده است ، بهره و مالیات است. چرا که نه؟از آنجا که سود عملیاتی سود یک شرکت از مشاغل موجود در آن است - از عملیات.

سود عملیاتی یا سود عملیاتی EBIT سود ناخالص منهای هزینه های عملیاتی است که شامل استهلاک و استهلاک است. به عبارت دیگر ، این سود حاصل از اداره تجارت را نشان می دهد.

سود خالص نتیجه نهایی بیانیه درآمد است: آنچه پس از تمام هزینه ها و هزینه ها باقی مانده است از درآمد کم می شود. این سود عملیاتی منهای هزینه بهره ، مالیات ، هزینه یک بار و سایر هزینه های موجود در سود عملیاتی است. وادوادواد

این تفکر پشت یک شکل خاص از سود است که به عنوان حاشیه مشارکت شناخته می شود. وادوادوادحاشیه مشارکت حاشیه مشارکت نشان می دهد که چقدر سود شما در مورد کالاها یا خدماتی که می فروشید ، بدون حساب برای هزینه های ثابت شرکت خود درآمد کسب می کنید. برای محاسبه آن ، فقط هزینه های متغیر را از فروش تفریق کنید.

حاشیه مشارکت میزان کل حاشیه موجود پس از هزینه های متغیر را برای تأمین هزینه های ثابت و تأمین سود به شرکت به شما نشان می دهد. در واقع ، این به شما نشان می دهد که برای تأمین هزینه های ثابت خود چقدر باید تولید کنید.

به عنوان مثال، یک شرکت احتمالاً باید یک خط محصول را با حاشیه مشارکت مثبت حفظ کند، حتی اگر سود محاسبه شده معمولی آن منفی باشد. حاشیه سهمی که ایجاد می کند به پرداخت هزینه های ثابت کمک می کند. با این حال، اگر حاشیه سهم آن منفی باشد، شرکت با هر واحدی که تولید می کند ضرر می کند. از آنجایی که نمی تواند این نوع ضرر را با حجم جبران کند، باید خط تولید را کاهش دهد یا قیمت ها را افزایش دهد.

پس ترازنامه چیست؟نه بیشتر و نه کمتر از بیانیه ای از مالکیت یک کسب و کار و آنچه در یک مقطع زمانی خاص مدیون است. تفاوت بین آنچه که یک شرکت در اختیار دارد و آنچه که بدهکار است نشان دهنده حقوق صاحبان سهام است. همانطور که یکی از اهداف یک شرکت افزایش سودآوری است، هدف دیگر افزایش حقوق صاحبان سهام است. و همانطور که اتفاق می افتد، این دو ارتباط نزدیک دارند.

حقوق صاحبان سهام "سهم" سهامداران در شرکت است که با قوانین حسابداری اندازه گیری می شود. به آن ارزش دفتری شرکت نیز می گویند. از نظر حسابداری، حقوق صاحبان سهام همیشه دارایی ها منهای بدهی ها است. همچنین عبارت است از مجموع تمام سرمایه پرداخت شده توسط سهامداران به اضافه هر گونه سودی که شرکت از زمان تأسیس آن به دست آورده است منهای سود سهام پرداخت شده به سهامداران. به هر حال این فرمول حسابداری است. به یاد داشته باشید که ارزش واقعی سهام یک شرکت، همان چیزی است که یک خریدار مایل برای آنها می پردازد.

اکنون از یک فرد به یک تجارت بروید. مفاهیم یکسان، زبان متفاوت:

  • آنچه شرکت در اختیار دارد، دارایی های آن نامیده می شود.
  • آنچه را که بدهکار است، بدهی های آن نامیده می شود.
  • آنچه ارزش دارد، حقوق صاحبان سهام یا حقوق صاحبان سهام نامیده می شود.

هر شکلی که باشد، «موازنه» ثابت می ماند: دارایی ها باید با بدهی ها به اضافه حقوق صاحبان سهام برابر باشد.

دارایی‌ها چیزی است که شرکت در اختیار دارد: پول نقد و اوراق بهادار، ماشین‌آلات و تجهیزات، ساختمان‌ها و زمین، هر چه که باشد. دارایی های جاری، که معمولاً در ترازنامه در ایالات متحده در درجه اول قرار می گیرند، شامل هر چیزی است که می تواند در کمتر از یک سال به پول نقد تبدیل شود. دارایی‌های بلندمدت شامل دارایی‌های فیزیکی است که عمر مفید آنها بیش از یک سال است – معمولاً هر چیزی که مستهلک یا مستهلک شود.

پول نقد و معادل های نقدی این چیز سختی است. پول در بانکپول در حساب های بازار پول. همچنین سهام و اوراق قرضه‌ای که به صورت عمومی معامله می‌شوند - نوعی که در صورت نیاز می‌توانید در یک روز یا کمتر به پول نقد تبدیل کنید. نام دیگر این دسته دارایی های نقدی است.

حساب های دریافتنی یا A/R این مبلغی است که مشتریان به شرکت بدهکار هستند. به یاد داشته باشید، درآمد یک وعده پرداخت است، بنابراین حساب های دریافتنی شامل تمام وعده هایی است که هنوز جمع آوری نشده است.

گاهی اوقات ترازنامه شامل اقلامی با عنوان «کمک هزینه بدهی بد» است که از حساب های دریافتنی کسر می شود. این تخمین حسابداران است - معمولاً بر اساس تجربه گذشته - از دلارهای بدهکار مشتریانی که صورتحساب های خود را پرداخت نمی کنند.

درآمدهای «هموارسازی» ممکن است فکر کنید که وال استریت می‌خواهد یک جهش بزرگ در سود یک شرکت ایجاد کند - پول بیشتری برای سهامداران، درست است؟اما اگر این افزایش غیرقابل پیش‌بینی و غیرقابل توضیح باشد - و به خصوص اگر وال استریت را غافلگیر کند - سرمایه‌گذاران احتمالاً واکنش منفی نشان می‌دهند و آن را نشانه‌ای از عدم کنترل مدیریت بر کسب‌وکار می‌دانند. بنابراین شرکت ها دوست دارند درآمد خود را "هموار" کنند و رشد ثابت و قابل پیش بینی را حفظ کنند.

شرکت‌های خدمات موجودی معمولاً چیز زیادی در زمینه موجودی ندارند، اما تقریباً هر شرکت دیگری - تولیدکنندگان، عمده‌فروشان، خرده‌فروشان - این کار را می‌کنند.

با این حال، آنچه شما به عنوان یک مدیر باید به خاطر بسپارید این است که تمام موجودی ها هزینه دارند. با هزینه نقدی ایجاد می شود.

در حقیقت ، این یکی از راه های شرکت ها می توانند موقعیت نقدی خود را بهبود بخشند. موجودی خود را کاهش دهید ، سایر موارد برابر هستند و سطح نقدی شرکت خود را بالا می برید. یک شرکت همیشه می خواهد تا آنجا که ممکن است موجودی کمی داشته باشد ، مشروط بر اینکه هنوز هم در هنگام تماس با مشتریان ، مواد آماده برای فرآیندهای تولید و محصولات آماده خود را آماده کند.

املاک ، کارخانه و تجهیزات (PPE) این خط در ترازنامه شامل ساختمانها ، ماشین آلات ، کامیون ها ، رایانه ها و هر دارایی فیزیکی دیگری است که یک شرکت در آن دارد.

شاید شما برای یک شرکت سرگرمی که در اطراف لس آنجلس با قیمت 500000 دلار سی سال پیش خریداری کرده اید ، کار کنید. این زمین امروز می تواند 5 میلیون دلار ارزش داشته باشد - اما هنوز هم در ترازنامه 500000 دلار ارزش دارد. سرمایه گذاران پیشرفته دوست دارند به امید یافتن چنین دارایی های کم ارزش ، در ترازنامه شرکت ها به اطراف خود بپردازند.

حسن نیت Goodwill در ترازنامه شرکت هایی که شرکت های دیگری را به دست آورده اند یافت می شود. این تفاوت بین آنچه یک شرکت برای یک شرکت دیگر پرداخت کرده و دارایی های فیزیکی شرکت اکتسابی ارزش دارد.

کسب هنگامی که یک شرکت دیگری را خریداری می کند ، کسب اتفاق می افتد. غالباً در روزنامه کلمات ادغام یا ادغام را مشاهده خواهید کرد. فریب نخورید: یک شرکت هنوز شرکت دیگری را خریداری کرده است. آنها فقط از یک اصطلاح بی طرف تر استفاده می کنند تا معامله بهتر به نظر برسد. وادوادواد

دارایی های نامشهود یک شرکت شامل هر چیزی است که دارای ارزش است اما نمی توانید آن را لمس کنید یا هزینه کنید: مهارت های کارمندان ، لیست مشتری ، دانش اختصاصی ، ثبت اختراعات ، نام های تجاری ، شهرت ، نقاط قوت استراتژیک و غیره. بیشتر این دارایی ها در ترازنامه یافت نمی شوند مگر اینکه یک شرکت خریدار برای آنها بپردازد و آنها را به عنوان حسن نیت ثبت کند. استثناء مالکیت معنوی مانند حق ثبت اختراع و حق چاپ است. این را می توان در ترازنامه نشان داد و در طول عمر مفید آن استهلاک کرد.

بدهی ها ، تعهدات مالی یک شرکت به سایر نهادها مدیون است. بدهی ها همیشه به دو دسته اصلی تقسیم می شوند. بدهی های فعلی مواردی است که باید در کمتر از یک سال پرداخت شود. بدهی های طولانی مدت مواردی است که در یک بازه زمانی طولانی تر به وجود می آید.

اگر شرکت شما با وام بلند مدت 100000 دلار به یک بانک بدهکار باشد ، شاید 10،000 دلار از آن امسال باشد. بنابراین این مبلغی است که در بخش بدهی های فعلی ترازنامه نشان داده شده است. این خط با عنوان "بخش فعلی بدهی بلند مدت" یا چیزی شبیه به آن برچسب گذاری خواهد شد. 90،000 دلار دیگر تحت بدهی های بلند مدت نشان می دهد.

حساب های قابل پرداخت مبلغی را که شرکت به فروشندگان خود مدیون است نشان می دهد.

حساب های قابل پرداخت نشان می دهد که در تاریخ ترازنامه چقدر بدهکار بوده است. هرگونه تعادل در کارتهای اعتباری یک شرکت معمولاً در حساب های قابل پرداخت درج می شود.

هزینه های جمع آوری شده و سایر بدهی های کوتاه مدت این دسته از همه چیز شامل همه موارد دیگری است که شرکت مدیون است. یک مثال حقوق و دستمزد است.

درآمدهای معوق برخی از شرکت ها کالایی به نام درآمد معوق در ترازنامه خود دارند. این برای تازه کار مالی گیج کننده است: چگونه درآمد می تواند یک مسئولیت باشد؟خوب ، یک مسئولیت یک تعهد مالی است که شرکت به دیگران مدیون است. درآمد معوق بیانگر پول دریافت شده برای محصولات یا خدماتی است که هنوز ارائه نشده است. بنابراین این یک تعهد است

بدهی های بلند مدت بیشتر بدهی های بلند مدت وام است. اما بدهی های دیگری نیز وجود دارد که ممکن است در اینجا ذکر شده باشد. مثالها شامل پاداش های معوق یا جبران خسارت ، مالیات معوق و بدهی های بازنشستگی است.

بالاخره سهام صاحبان!معادله را به خاطر می آورید؟سهام عدالت صاحبان همان چیزی است که پس از تفریق بدهی از دارایی ها باقی مانده است. حقوق صاحبان سهام شامل سرمایه های ارائه شده توسط سرمایه گذاران و سود حاصل از این شرکت با گذشت زمان است.

سرمایه این کلمه به معنای تعدادی از موارد در تجارت است. سرمایه فیزیکی گیاه ، تجهیزات ، وسایل نقلیه و موارد مشابه است. سرمایه مالی از دیدگاه یک سرمایه گذار سهام و اوراق قرضه ای است که وی در اختیار دارد. از دیدگاه یک شرکت ، این سرمایه گذاری سهامداران سهامداران به علاوه هر بودجه ای است که شرکت وام گرفته است."منابع سرمایه" در گزارش سالانه نشان می دهد که این شرکت پول خود را دریافت کرده است."استفاده از سرمایه" نشان می دهد که چگونه شرکت از پول خود استفاده کرده است.

سهام ترجیحی سهام ترجیحی - که به عنوان سهام ترجیحی یا سهام نیز شناخته می شود - نوع خاصی از سهام هستند. افرادی که سهام ترجیحی دارند ، معمولاً قبل از اینکه دارندگان سهام مشترک نیکل دریافت کنند ، سود سهام خود را دریافت می کنند.

سود سهام بودجه توزیع شده به سهامداران گرفته شده از سهام یک شرکت است. در شرکت های دولتی ، سود سهام به طور معمول در پایان یک چهارم یا سال توزیع می شود.

درآمد حفظ شده یا درآمد انباشته سودهایی است که به جای پرداخت سود سهام در این تجارت سرمایه گذاری شده است.

ارزش خالص باید برابر با آنچه که صاحب منهای است ، برابر باشد ، زیرا این راهی است که ما این اصطلاح را تعریف می کنیم. اولین فرمولاسیون معادله "فردی" در فصل 10 مالکیت است - بدهی = ارزش خالص. این برای یک تجارت یکسان است. حقوق صاحبان سهام به عنوان دارایی منهای بدهی تعریف می شود.

اگر والمارت به طور مداوم در فروش سالانه بیش از 400 میلیارد دلار حاشیه سود 3 درصد کسب کند ، این پول بسیار بیشتر از حاشیه سود 30 درصدی در یک تجارت با 50 میلیون دلار فروش است. در حالی که نسبت ها بخش مهمی از معمای مالی هستند ، برای به دست آوردن تصویر کامل ، همیشه باید آنها را در متن قرار دهید.

به یاد می آورید که سود ناخالص درآمد منهای هزینه کالاهای فروخته شده است. درصد حاشیه سود ناخالص ، که اغلب به آن حاشیه ناخالص گفته می شود ، به سادگی سود ناخالص تقسیم بر درآمد است و نتیجه آن به عنوان درصد بیان می شود.

حاشیه ناخالص قبل از اضافه شدن هزینه ها یا سربار ، سودآوری اساسی محصول یا خدمات خود را نشان می دهد.

بانکداران عاشق نسبت بدهی به برابر هستند. آنها از آن برای تعیین اینکه آیا وام به یک شرکت ارائه می دهد یا خیر ، استفاده می کنند. آنها از تجربه می دانند که نسبت بدهی به سهام معقول برای یک شرکت با اندازه معین در یک صنعت خاص چیست

پنج بزرگ عبارتند از:

  • رشد درآمد از یک سال به سال دیگر
  • درآمد برای هر سهم (EPS)
  • درآمد قبل از بهره ، مالیات ، استهلاک و استهلاک (EBITDA)
  • جریان نقدی آزاد (FCF)
  • بازده کل سرمایه (ROTC) یا بازگشت سهام (ROE). ROE معیار مناسب برای مشاغل مالی مانند بانک ها و شرکت های بیمه است.

بیشتر شرکت های رشد محور بسیار آهسته تر گسترش می یابند. نرخ رشد 10 درصد در سال ، با گذشت زمان پایدار است ، بسیار خوب است.(طبق تحقیقات Bain & Company ، تنها حدود 10 درصد از شرکت های جهانی نرخ رشد سالانه در درآمد و درآمد حداقل 5. 5 درصد در طی ده سال را حفظ می کنند و در عین حال هزینه سرمایه خود را نیز کسب می کنند.

نسبت قیمت به درآمد یا P/E قیمت فعلی سهام است که براساس درآمد سال قبل برای هر سهم تقسیم می شود. از نظر تاریخی ، بیشتر مشاغل با نسبت P/E تقریباً 16 تا 18 در بازارهای عمومی معامله کرده اند. شرکت هایی که نسبت های بالاتری دارند از پتانسیل رشد بالایی برخوردار هستند. کسانی که نسبت های کمتری دارند ، مشاغل با رشد آهسته در نظر گرفته می شوند. سرمایه گذاران غالباً سعی می کنند شرکت هایی با نسبت P/E را پایین تر از آنچه سرمایه گذار معتقد است مناسب پیدا کنند. در پایان سال 2011 اپل و IBM حدود 14. 6 P/E داشتند.

اگر شرکت شما درصد فروش را خراب نمی کند ، این تمرین را امتحان کنید: سه صورت درآمد آخر را پیدا کنید و درصد فروش را برای هر مورد اصلی محاسبه کنید. سپس نتایج را با گذشت زمان پیگیری کنید. اگر می بینید که موارد خاصی در حال خزیدن هستند در حالی که دیگران به پایین می روند ، از خود بپرسید که چرا این اتفاق افتاده است - و اگر نمی دانید ، سعی کنید کسی را پیدا کنید که انجام دهد. این تمرین می تواند در مورد فشارهای رقابتی (یا دیگر) شرکت شما تحت تأثیر قرار بگیرد.

چگونه باید این را تفسیر کنید؟اگر NPV یک پروژه از صفر بیشتر باشد ، باید پذیرفته شود ، زیرا بازده بیشتر از نرخ مانع شرکت است. در اینجا ، بازگشت 350 دلار به شما نشان می دهد که این پروژه دارای بازده بیش از 8 درصد است.

آیا بازده ماهانه پول نقد را که ما در این تجهیزات جدید دریافت خواهیم کرد ، فهمیدید؟هشتاد هزار دلار پول زیادی است!

  • آیا می دانید که ما در بهار هستیم و تجارت به طور معمول کند است و در طول تابستان پول نقد محکم است؟
  • آیا برای اجرای دستگاه در هزینه نیروی کار تصور کرده اید؟همه ما در مغازه بسیار شلوغ هستیم. احتمالاً برای اجرای این تجهیزات مجبور به استخدام شخصی خواهید شد.
  • و آیا راههای بهتری وجود دارد که بتوانیم آن پول نقد را برای رشد تجارت هزینه کنیم؟
  1. به یاد داشته باشید که ROI به معنای بازگشت سرمایه گذاری است - فقط یک روش دیگر برای گفتن ، "تجزیه و تحلیل این هزینه سرمایه را تهیه کنید."رئیس می خواهد بداند که آیا این سرمایه گذاری ارزش آن را دارد یا خیر ، و او می خواهد محاسباتی را برای پشتیبان گیری از آن داشته باشد.
  2. تمام داده های موجود در مورد هزینه سرمایه گذاری را جمع آوری کنید. در مورد دستگاه جدید ، کل هزینه ها شامل قیمت خرید ، هزینه حمل و نقل ، نصب ، خرابی کارخانه ، اشکال زدایی ، آموزش و غیره خواهد بود. جایی که باید تخمین بزنید ، توجه داشته باشید که این واقعیت. کل را به عنوان هزینه اولیه نقدی خود رفتار کنید. شما همچنین باید عمر مفید دستگاه را تعیین کنید ، نه کار ساده ای (بلکه بخشی از هنری که از آن لذت می بریم!). ممکن است با سازنده و با دیگران که تجهیزات را خریداری کرده اند برای کمک به شما در پاسخ به این سوال صحبت کنید.
  3. مزایای سرمایه گذاری جدید را تعیین کنید ، از نظر آنچه باعث صرفه جویی در شرکت می شود یا چه چیزی به شرکت کمک می کند تا درآمد کسب کند. محاسبه برای یک دستگاه جدید باید شامل هرگونه صرفه جویی در هزینه از سرعت خروجی بیشتر ، بازگرداندن کمتر ، کاهش تعداد افراد مورد نیاز برای کار با تجهیزات ، افزایش فروش باشد زیرا مشتریان شادتر هستند و غیره. نکته جالب اینجاست که شما باید بفهمید که چگونه همه این عوامل به برآورد جریان نقدی تبدیل می شوند ، همانطور که در فصل 27 نشان دادیم. از درخواست کمک از بخش مالی خود نترسید - آنها در این مورد آموزش دیده اندنوع کار و باید مایل به کمک باشد.
  4. نرخ مانع شرکت را برای این نوع سرمایه گذاری پیدا کنید. مقدار فعلی خالص پروژه را با استفاده از این نرخ موانع محاسبه کنید. به یاد داشته باشید که از بخش مالی خود استفاده کنید - آنها باید یک صفحه گسترده داشته باشند که اطمینان حاصل کند که داده هایی را که معتقدند مهم است و شما محاسبات را به روشی که می خواهید انجام دهید ، جمع می کنید.
  5. بازپرداخت و نرخ بازده داخلی را محاسبه کنید (صفحه گسترده بخش دارایی احتمالاً شامل مواردی نیز هست). احتمالاً در مورد آنچه از رئیس شما هستند سؤال خواهید کرد ، بنابراین باید پاسخ ها را آماده کنید.
  6. پیشنهاد را بنویسید. آن را مختصر نگه دارید. پروژه را شرح دهید ، هزینه ها و مزایا (چه مالی و چه در غیر این صورت) را تشریح کنید و خطرات را شرح دهید. در مورد چگونگی متناسب با استراتژی شرکت یا وضعیت رقابتی شرکت کنید. سپس توصیه های خود را ارائه دهید. در صورت وجود سؤالاتی در مورد نحوه رسیدن به نتایج خود ، محاسبات NPV ، بازپرداخت و IRR خود را درج کنید.

احتمال وجود دارد ، شماره های کلیدی که شما تماشا می کنید به نوعی با صورتهای مالی شرکت شما ارتباط دارند و از این رو در نهایت بر نتایج آن تأثیر می گذارد. بنابراین در جلسات هفتگی این شماره ها را با تیم خود به اشتراک بگذارید. توضیح دهید که اعداد از کجا آمده اند ، چرا آنها مهم هستند و همه افراد تیم روی آنها تأثیر می گذارند. خطوط روند را با گذشت زمان ردیابی کنید.

پس از شروع این اتفاق ، سعی کنید آن را به سطح بعدی برسانید: پیش بینی کنید که شماره ها در ماه یا چهارم آینده قرار دارند.

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.