من معتقدم دلار به گونه ای کاهش می یابد که نرخ ارز مقایسه ای نمی تواند اندازه گیری کند. استدلال من ناشی از معضل است که فدرال رزرو و دولت ایالات متحده با آن روبرو هستند. آنها را با دو گزینه ترک می کند: نرخ دلار در مقابل نرخ اشتغال. و ب) از وضعیت ارز جهانی ذخیره دلار ، که بر سایر ارزهای فیات تأثیر می گذارد. اولین علائم این معضل در بحران مالی بزرگ و بحران تاج نشان داد.
فدرال رزرو - قوانین عمل
بیایید با قوانین کلی اقدام فدرال رزرو از نظر کنترل نرخ بهره شروع کنیم. به طور سنتی ، فدرال رزرو از وظیفه دوگانه خود در ثبات قیمت و حداکثر اشتغال پایدار پیروی می کند ، که می تواند با قانون تیلور بیان شود:
منبع: تصویر ایجاد شده توسط نویسنده
طبق گفته تیلور ، فدرال رزرو در صورت افزایش تورم یا (1+گرم) در صورت افزایش تولید ناخالص داخلی ، باید نرخ بهره (1+ساعت) را افزایش دهد. در صورت ماندن تورم زیر هدف نرخ تورم بلند مدت یا (1 گرم) اگر تولید ناخالص داخلی زیر پتانسیل تولید بلند مدت باقی بماند ، باید نرخ بهره (1 ساعت) را پایین بیاورد.
در طی یک دهه پس از GFC ، تورم برای سالها پایین تر از اهداف نرخ تورم بلند مدت باقی مانده است و به سیگنال های فدرال رزرو می دهد تا نرخ بهره را پایین بیاورد. اقتصاد نیز عملکرد خوبی نداشت ، که این سیگنال دیگری برای کاهش نرخ بهره بود. تنها مشکل این بود که نرخ بهره از قبل به همان اندازه پایین بود:
با توجه به قوانین سنتی عمل طبق قانون تیلور: رابطه معکوس بین تورم و نرخ بهره (از طریق تغییر پایه پولی) از اواخر دهه 1980 به تدریج حل شده است. این نیز جایی است که روند کاهش نرخ بهره آغاز شد. از 08 ، آشکار شده است که دیگر هیچ ارتباطی بین تورم و میزان تغییر M0/تولید ناخالص داخلی وجود ندارد:
(M0/BIP = نرخ تغییر پایه پولی منهای تولید ناخالص داخلی)
اجرای راه حل های غیر متعارف سیاست های پولی غیر متعارف
اگر راه حل "رفتن به" برای سیاست های پولی گسترده مورد نیاز از بین برود ، برای تأمین نقدینگی باید مکانیسم های مختلفی وجود داشته باشد. در طول بحران بزرگ مالی ، دولت و فدرال رزرو قدم برداشتند تا نقدینگی را برای بازارها با اقدامات غیر متعارف فراهم کنند. این اتفاق از زمان رکود بزرگ در دهه 1930 رخ نداد. در دهه 1940 ، همین سیاست ها منجر به تورم و در نتیجه افزایش نرخ بهره شد.
QE (I ، II ، III) برای تثبیت بخش مالی و اقتصاد معرفی شد. با معرفی QE IV در 09 ، مکانیسم ایجاد مداوم دلار ایجاد شد. اقدامات QE منجر به گسترش گسترده پایگاه پولی شد. با این حال ، گسترش به اقتصاد واقعی منتقل نشده است. بانکها از وام دهی مردد بودند و به دلیل رکود ترازنامه شرکتهایی که طرفدار پرداخت بدهی به جای وام حتی بیشتر بودند ، تقاضای اعتبار کم بود.
نتایج یک بازار وام بین بانکی در حال گسترش ، افزایش وام های املاک و مستغلات و اعتبار بیشتر به بازار سهام بود. قیمت دارایی در حال افزایش بود و اقتصاد برای یک دهه کم و بیش صاف پیش رفت. پولداریان که نگرانی در مورد تورم قیمت مصرف کننده را ایجاد می کردند اشتباه مرده بودند. میانگین تورم پس از GFC زیر 2 ٪ در سال بود. تورم واقعی فقط در قیمت دارایی اتفاق افتاد. نقدینگی بیش از حد باعث افزایش قیمت طلا ، سهام و املاک و مستغلات شد.
اقتصاد ایالات متحده و بنابراین نرخ اشتغال به عملکرد بورس وصل شده است و اقدامات غیر سنتی از سیاست های پولی گسترده در حال استفاده است. این وضعیت باعث شد تا فدرال رزرو در برابر رکود اقتصادی بعدی آسیب پذیر باشد زیرا بیشتر اقدامات آن در حال حاضر انجام شده است.
رکود بعدی
Covid همراه شد و با ویروس: محدودیت های سفر ، بسته شدن اجباری مشاغل ، اقدامات ایمنی و رکود سریع اقتصادی. فدرال رزرو مهمات کمی برای مبارزه با این بحران باقی مانده است. درست؟
کاهش نرخ بهره به صفر دوباره صرفاً شروع تمام سیاست های گسترده پولی بود که در پی آن بود. QE گسترده (هنوز در حال انجام) ، که ترازنامه فدرال رزرو را از 4 تا 7 تریلیون دلار ظرف چند ماه سوق داد. وام مستقیم از طریق خرید اوراق بهادار شرکت ها ، پشتیبانی از نقدینگی غیرمستقیم از طریق حمایت از ارائه دهندگان اعتبار کوچک و حتی وام مستقیم به ایالت ها امکان پذیر شد.
جدایی بین سیاست مالی و پولی تسلیم شد. فدرال رزرو قانون 2 تریلیون دلاری مراقبت را با ایجاد پول از طریق خرید خزانه های ایالات متحده تأمین کرد. برای حمایت از خانوارها و تقاضای مصرف کننده آنها ، پول هلیکوپتر و مزایای بیکاری بی قید و شرط لازم بود.
پیش از این ، فدرال رزرو باید در تأثیر سیاست های پولی کاهنده بر بدهی ایالات متحده نقش داشته باشد. اکنون فدرال رزرو باید از برنامه بودجه دولت پیروی کند. هر چیز دیگری به طور جدی بر حداکثر اشتغال پایدار تأثیر می گذارد.
2008 در مقابل 2020
برخی از سیاست های پولی که طی سال گذشته اجرا شد ، مشابه سیاست های GFC بود. باز هم ، بسیاری از افزایش پایگاه پولی به اقتصاد واقعی منتقل نشده است:
سرعت سهام پول M2 در 08 به طور مشابه با GFC فرو رفته است ، این بدان معنی است که پول بیشتری ایجاد شده است ، اما درصد پایین تری از آن در اقتصاد پخش می شود. با این حال ، بخشی از دلارهای ایجاد شده در ترازنامه های بانکی تجاری بلکه در سپرده ها و پس انداز خانوارها و شرکت ها قرار ندارند:
(مقاله توصیه شده برای تجزیه و تحلیل عمیق تر تاریخی)
در طی 08 ، پایگاه پولی طی یک سال دو برابر شد ، اما سهام پول M2 به طور قابل توجهی عقب مانده بود. با توجه به همکاری سیاست های مالی و پولی در طول سال گذشته ، مقدار قابل توجهی پول به اقتصاد واقعی منتقل شد. پایگاه پولی در سال 2020 توسط~60 ٪ ، در حالی که سهام پول M2 به میزان قابل توجهی افزایش یافت~25 ٪این پول ایجاد و توزیع شد ، اما به دلیل عدم قطعیت و محدودیت توسط خانواده ها و شرکت ها هزینه نشده است.
گذرا یا دائمی؟
به نظر من ، تورم فعلی از چندین منبع سرچشمه می گیرد. یکی از آنها خانوارها و شرکتهایی است که پول محرک خود را خرج می کنند ، بنابراین افزایش (یا کاهش استهلاک) سرعت M2 سرعت. اجرای محرک مالی به علاوه سیاست های پولی گسترده باید به نوعی تورم پایان یابد. پس از GFC ، تورم قیمت دارایی بود و پس از COVID ، ممکن است تورم قیمت مصرف کننده و تورم قیمت دارایی باشد.
بحث در مورد اینکه آیا تورم قیمت مصرف کننده زودگذر خواهد بود یا دائمی گفتمان شیوع است. من معتقدم که این یک بازی حدس زده و در هنگام سرمایه گذاری محدود است. اول از همه ، بازه زمانی گذرا انعطاف پذیر است. ثانیا ، تورم تا حد زیادی به تحمل جمع شده خانواده ها برای قیمت های بالاتر و افزایش دستمزد بستگی دارد. هر دوی آنها فقط به صورت گذشته نگر قابل مشاهده هستند.
کمبودهای عرضه نقش بزرگی در تورم قیمت مصرف کننده دارند. تقریباً هر کالایی در طول سال 2021 افزایش یافت. به نظر من ، این بخشی از چرخه کالاهای چند ساله طبیعی است. کمبود سرمایه گذاری و قیمت پایین در بخش انرژی و کالا که از دهه 2000 شروع می شود منجر به قیمت های بالاتر در جایی در آینده شده است. COVID یک کاتالیزور صرف بود - نه منبع کمبود ساختاری.
من بسیاری از مفسران بازار را می بینم که استدلال می کنند که به زودی کمبود عرضه از بین می رود. بنابراین آنها می گویند ، تورم قیمت مصرف کننده از بین می رود. آنها نمی توانند تشخیص دهند که: الف) کمبودهای عرضه فقط زمانی از بین می روند (در حال حاضر مفقود) سرمایه گذاری برای از بین بردن آنها. ب) اگر کمبود عرضه حداقل برای مدتی ادامه یابد ، افزایش دستمزد می تواند مارپیچ قیمت دستمزد را شروع کند. ج) هیچ اجماعی وجود ندارد که آیا افزایش قیمت کالاها منجر به تورم قیمت مصرف کننده اخیر شده است.
من اطمینان ندارم که کمبود عرضه طی دو سال آینده ناپدید می شود. به عنوان مثال ، واگذاری رشته های نفتی غربی مانند Shell (RDS. A) ، Total (TTE) و BP (BP) باعث کاهش قیمت نفت و گاز نمی شود. من هیچ دلیلی برای امثال Rosneft (OTC: RNFTF) ، GAZPROM (OTCPK: OGZPY) و ARAMCO سعودی (ARMCO) برای پر کردن شکاف و متوقف کردن تقاضای قیمت بلافاصله نمی بینم. همچنین ، تقاضای چین به احتمال زیاد در سالهای بعد افزایش می یابد.
نمونه ای نادیده گرفته از کمبود ساختاری بخش حمل و نقل بوده است. کتابهای سفارش برای کشتی های کانتینر در طی سالهای گذشته خالی بوده است. در حال حاضر این کمبود همراه با plicies ESG ، Port-Congestion و موجودی کم میزان باربری (ذینفعان به عنوان مثال Maersk و Zim (Zim)) و نرخ لیزینگ (Danaos (DAC) و اجاره کشتی جهانی (GSL)) افزایش یافته است. حتی پس از افزایش سریع نرخ حمل و نقل ، حجم کتابهای سفارش تا سال 2023 کم است.
با توجه به بازه زمانی چند سال ، همه این حقایق نشان می دهد که تورم قیمت مصرف کننده گذرا نخواهد بود. با این حال ، من معتقدم که ارزش دلار به عنوان ارز فیات و مخرج دارایی کاهش می یابد. تورم قیمت مصرف کننده لزوماً لازم نیست.
مخرج استهلاک
به استثنای بحث در مورد ماندگاری تورم قیمت فعلی مصرف کننده ، چشم انداز بحران بعدی حقایق مهم را نشان می دهد:
در آینده ، یک بحران خود را فاش می کند و خواستار عمل فدرال رزرو و دولت ایالات متحده است. بدهی ملی بیش از حد در حال حاضر به نرخ بهره پایین نیاز دارد ، که باعث می شود سیاست های گسترده پولی ناکارآمد باشد. اکنون ، فقط با محرک مالی جفت می شود ، سیاست های پولی گسترده می تواند بر اقتصاد تأثیر بگذارد. بسته محرک بعدی باید بزرگتر از نمونه قبلی باشد زیرا بدهی انباشته شده بزرگتر شده است. یا دولت و فدرال رزرو تصمیم به سقوط اقتصاد با بدهی دارند ، که باعث بیکاری می شود ، یا تصمیم می گیرند بسته محرک دیگری (بزرگتر) را تصویب کنند. من معتقدم که بدیهی است که کدام یک از این گزینه ها منجر به آسیب های کوتاه مدت کمتر می شود.
نقدینگی بیش از حد از طریق ایجاد و توزیع پول ، مهم نیست که باعث تورم قیمت مصرف کننده یا تورم قیمت دارایی شود ، منجر به کاهش ارزش دلار خواهد شد.
این کاهش در نرخ ارز نشان داده نمی شود زیرا: الف) سایر ارزها از طریق عملکرد آن به عنوان یک ارز ذخیره ، به طور غیرمستقیم به دلار گره خورده اند. ب) بیشتر دولتها و بانکهای مرکزی سیاست های خود را با فدرال رزرو و دولت ایالات متحده هماهنگ می کنند (به عنوان مثال بروسل و بانک مرکزی اروپا). کاهش ارزش دلار منجر به استهلاک ارزهای فیات می شود. این نمی تواند در نرخ ارز منعکس شود.
من اعتقاد ندارم که ارزهای موجود برای جایگزینی دلار به عنوان ارز جهانی ذخیره وجود دارد. حتی اگر ذخایر دلار بانکهای مرکزی جهانی در طی دو سال گذشته به آرامی کاهش یابد ، به دلیل بازارهای مالی بسیار برتر آمریکا ، هیچ جایگزین واقعی وجود ندارد. با این حال ، من می توانم تصور کنم که ادامه چرخه فوق ، مدتی در آینده منجر به تلاش های جداسازی می شود.
پول نقد زباله است
بسته به تفسیر شخصی از تورم قیمت مصرف کننده ، ممکن است هوشمندانه باشد که از شرکتهای رشد منحرف شود و به سمت برخی از سهام ارزش با انتظارات رشد پایین تر حرکت کند. البته وضعیت فردی سهام و ارزیابی آنها همیشه باید ارزیابی شود. در رشد و ارزش فرصت هایی وجود خواهد داشت ، اما به نظر من احتمال تولید آلفا در دومی برتر خواهد بود.
قرار گرفتن در معرض فلزات گرانبها (و بیت کوین (BTC-USD)) در مواقع مخرج کم ارزش و احتمال تورم طولانی مدت قیمت مصرف کننده ارجح است. نرخ بهره ممکن است تحت تأثیر تورم قیمت مصرف کننده باشد. با این حال ، شانس زیاد است که نرخ بهره واقعی برای یک دوره طولانی پایین تر از نرخ بهره اسمی باشد ، زیرا دولت ها انگیزه دارند تا بدهی خود را از بین ببرند.
طلا (Xauusd) هنوز در مرحله تصحیح چند ماهه است. اگر سیاست پولی گسترده در طول 08 منجر به افزایش قیمت طلا شد ، چرا باید انتظار داشته باشد که بعد از سیاست های پولی گسترده در طول بحران Covid اتفاق دیگری رخ دهد:
برای بیت کوین ، من در آخرین مقاله خود به اظهارات خود اشاره می کنم: بیت کوین: متعادل کردن روی یک چاقو. من معتقدم شانس خوبی برای چرخه گاو نر (ERA نهایی 4) در طی Q4/2021 و Q1/2022 وجود دارد ، به خصوص با توجه به عملکرد قیمت اخیر و سیگنال های زنجیره ای.
یک خلاصه خلاصه از این مسئله پیچیده: هر موقعیت طولانی در فیات کاهش می یابد.